Dr Vida Ahmadi With Pen Name Dana Kamran

Alchemical Literature
Dr Vida Ahmadi With Pen Name Dana Kamran

psychoanalyst and symbologist of Literary
and Artistic works and professor of Azad University of Mashhad _ Iran

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ژرفکاوی منطق الطیر عطار» ثبت شده است

محبت درست نشود مگر ميان دو تن كه يكي ديگري را گويد :اي من

سخني از تذكره الاوليا اثر عطار

 

And Said

Mohabbat does not establishe unless between

two that one of them says to another:O Me

A notable word of Attar 

Vida Ahmadi

دریافت
حجم: 18.3 مگابایت
From barrier to flight

A psychological view to The confronce of the birds of Attar

Vida Ahmadi

درباره اتيمولوژي سيمرغ

 

ريشه اوستايي سيمرغ saena murga

است و پرنده خورشيد معنا مي دهد از همين روست كه عطار در منطق الطير اين نماد  را به عنوان مظهر ذات حضرت باري تعالي  برگزيده است و با آيه شريفه الله نور السموات و الارض نيز همسويي دارد

 

word saena morga is Avestan root of word simorgh that means the bird of sun and because of this reson Attar Iranian mystic use this symbol as God in the conference of the birds.Also this concept is near to this verse of Holy Quran that ststes: God is the light of heavents and the earth.

 

 

Vida Ahmadi

ژرفکاوی نظریه مانع شناسی به عنوان مقدمه سیمرغ شناسی در منطق الطیر عطار

نویسنده: دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

دریافت
حجم: 338 کیلوبایت                                  

 

Vida Ahmadi

من در شبی زمستانی و برفی متولد شدم .خراسانی هستم و  زادگاهم مشهد است، اما سه سال بیشتر نگذشته بود که نیشابور شهر زندگیم شد و دوران کودکی و نوجوانیم در آنجا گذشت. دوچرخه سواری های شادمانه ام در کوچه های نیشابور و جست و خیز های کودکانه ام در میان گلها و درختان باغ مزار عطار و خیام  و آواز خوش پرندگان آنجا به قدری ژرف بر صفحه روانم حکاکی شده است که حتی همین زمان که این واژه ها را می نویسم گویا اکنون است .که من آنجایم. همیشه کتاب زیاد می خواندم بسیار با شور و شوق. شعر می سرودم. نقاشی را هم دوست می داشتم مداد رنگی ها و مدادشمعی ها و آبرنگ های گوناگونم را با طرح ها و نقش های رنگ رنگشان هنوز خوب به یاد دارم.از همان روزگاران نوجوانی خوشنویسی هم می کردم آن هم با مرکب های نه غالبا سیاه که رنگی و بیشتر البته سرخ.

در دبستان و راهنمایی  و دبیرستان دانش آموز ممتاز بودم  و همواره خوب انشا می نوشتم  و بر خلاف خواسته بزرگتر ها که دانش آموزی با معدل  19 به بالا نباید علوم انسانی بخواند و حتما باید یا پزشک شود و یا ریاضی و یا فیزیک صنعتی شریف بخواند اما  من پای فشردم و علوم انسانی را برگزیدم  زیرا دوستش داشتم و هنوز هم دارم .از آن پس ولی همان جدال ها  باز هم  ادامه داشت آن هم در مورد انتخاب رشته دانشگاهیم  که حالا که در دبیرستان حرف تو بر کرسی نشست و علوم انسانی خواندی بیا و حقوق دانشگاه  تهران بخوان ولی من باز هم پای فشردم که نه و ادبیات فارسی خواندم و با رتبه  88 با میل خودم دانشجوی دانشگاه فردوسی شدم  (ناگفته نماند که علت این رتبه ناخوش احوالی آن زمانم بود وگرنه به قول خودم برای رتبه های تک رقمی و عکس دار تلاش می کردم. ) و سپس هر سه مقطع تحصیلی خود را در این دانشگاه نیز با معدل الف و رتبه ممتاز سپری کردم.یادم می آید اولین بار که مقاله علمی نوشتم نوزده سالم بود و مقاله ام درباره  "حافظ و کگور " بودکه آن را به دانشجویی به امانت دادم و بعد از آن اگر شما آن مقاله را دیدید من هم دیدم.سپس نخستین باردرکنگره ای جهانی شرکت کردم کنگره جهانی ملاصدرا با مقاله ای درباره مفهوم نور در نگاه عطار و صدرا و در میان همه شرکت کنندگان از چهل کشور در کنگره من جوانترینشان بودم 23 ساله.

از آن پس در همایش های متعددی شرکت کردم حتی در کشورهای اروپایی مثل انگلستان و فرانسه و در آلمان هم مقاله ام چاپ شد در کنار مقاله بزرگان پژوهش که برایم مایه مباهات است.

سفر را هم بسیار دوست می دارم و تا کنون به گوشه و کنار کشورم ایران و جهان مسافرت کرده ام .سفر به هند،فرانسه ،عراق،انگلستان ،سوریه ،عربستان و آلمان هرکدام برایم کوله باری از تجربه  با شکوه اندیشیدن  برای یافتن پاسخ و آگاهی است.

از سال 78 در پی رویدادهای عجیب و تامل برانگیزی که در زندگیم رخ داد به روانکاوی و نمادشناسی متون ادبی و هنری توجه بسیاری کردم و البته موضوع رساله دکتریم نیز در پیوند با همین مقوله و تجربیات بود.سفر به ژرفای روان آفرینشگران آثار و شاهکارهای ادبی و هنری ایران و جهان در زمره شیرین ترین تجربیات من است.نویسندگان  ، شاعران و هنرمندان که هستیشان گاه  اقیانوس  و ژرفایش را به یادم می آورد بزرگ آدمیانی هستند که می توان با مطالعه و اندیشیدن در آن دریافت.حس بودن در ژرفنای جایی شبیه اقیانوس و همچنان توان نفس کشیدن داشتن و دوام آوردن، حس شگفت انگیزی است که بارها با مطالعه رمانی ویا شنیدن قطعه موسیقی  و یادیدن تابلوی نقاشی و یا فیلم سینمایی و یا حتی انیمیشنی شایسته مداقه  و تیزبینی از نوع مثلا آثار" برونو بوزتو" به من دست داده است.

تا کنون 4 کتاب نوشته ام که همه به گونه ای نمایانگر همین شوق پژوهشی من یعنی روانکاوی و نمادشناسی متون ادبی و هنری است.نام آنها بدین قرار است:

رویابینان بیدار

تا روشنا

از بندتاپرواز

ژرفکاوی منطق الطیر عطار

مقالات گوناگونی هم تا کنون از من به چاپ رسیده است که حتی در میان آنها تجربه روانکاوی آثار کودکان نیز به چشم می خورد.بررسی داستان هایی چون    " زیبای خفته  " اثر  " شارل پرو " و  " هانسل و گرتل " از میان  " مجموعه جمع آوری شده برادران گریم ".

چندین سخنرانی هم تا کنون داشته ام در ایران و اروپا از جمله شهر کتاب تهران و انگلستان و فرانسه در دانشگاه استراسبورگ که گوته نامور، در زمره افتخارات این دانشگاه است.مصاحبه های چندینی هم با روزنامه و رادیو و تلویزیون داشته ام که به همین اشاره بسنده می کنم.

واکنون ، هنوز هم زیباترین و شادمانه ترین لحظات زندگیم آن هنگامی است که مطالعه می کنم و می نویسم زیرا تنها در چنین زمانهایی است که به راستی احساس می کنم من هستم.

 

 

Vida Ahmadi