بدان كه در دل انسان چشمي است كه گاهي از آن به نام عقل و گاهي روح و گاهي نفس انساني ياد مي كنند كه در اينجا ما به تبعيت از جمهور فلاسفه آن را اصطلاحاً عقل مي ناميم و مي گوييم عقل به سبب والايي مرتبه سزاوارتر است كه نور ناميده شود تا آن نور محسوس. عقل، غير خود و صفات خود را درمي يابد. دانايي خود و دانايي خود به دانايي خود و دانايي خود به دانايي دانايي خود را تا بي نهايت ادراك مي كند
مشکاه الانوار غزالی
شعری سروده دکتر ویدا احمدی با نام قلمی دانا کامران با عنوان سوغات فردایی
منم تاریک اینجایی تویی خورشید آنجایی
من از تاریک می ترسم بیا سوغات فردایی
من و این کودکی های پر از ادراک آغوشت
تو و گهواره خواب و ترنم های لالایی
نمی دانم که چشمانت به استدلال که خفتند
نه با عرفان صدرایی نه با برهان سینایی
هنوزم چشم در راه عبور عشق تو مانده
هزاران چشم نور آمیز این گردون مینایی
ببین زیبای من خورشید پشت ابر پنهان است
بیا تا شب بمیرد باز ای صبح اهورایی
به جان سهروردی من غریبم تشنه نورم
رهایم کن از این بیگانه تاریک غوغایی
نظريه دكتر ويدا احمدي در كتاب از بند تا پرواز درباره قاعده مند بودن سير شكوفايي وجود انسان
Dr Vida Ahmadi (Dana Kamran)'s Theory On promotion of human's bieng
in book from barrier to flight
دریافت
حجم: 18.3 مگابایت