Dr Vida Ahmadi With Pen Name Dana Kamran

Alchemical Literature
Dr Vida Ahmadi With Pen Name Dana Kamran

psychoanalyst and symbologist of Literary
and Artistic works and professor of Azad University of Mashhad _ Iran

طبقه بندی موضوعی

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «alchemy» ثبت شده است

I have written in my book "From barrior to flight" concerning the concept of METANOIA in the conference of the birds of Attar

 

دریافت
حجم: 18.3 مگابایت
 

 

Vida Ahmadi

شعری سروده دکتر ویدا احمدی با نام قلمی دانا کامران با عنوان سوغات فردایی

منم تاریک اینجایی تویی خورشید آنجایی

من از تاریک می ترسم بیا سوغات فردایی

من و این کودکی های پر از ادراک آغوشت

تو و گهواره خواب و ترنم های لالایی

نمی دانم که چشمانت به استدلال که خفتند

نه با عرفان صدرایی نه با برهان سینایی

هنوزم چشم در راه عبور عشق تو مانده

هزاران چشم نور آمیز این گردون مینایی

ببین زیبای من خورشید پشت ابر پنهان است

بیا تا شب بمیرد باز ای صبح اهورایی

به جان سهروردی من غریبم تشنه نورم

رهایم کن از این بیگانه تاریک غوغایی

 

Vida Ahmadi

 25th Farvardin

Memorial day of Attar Iranian muslim mystic poet and his literary masterpiece" the conference of the birds"

 

Vida Ahmadi

Dr Vida Ahmadi (Dana Kamran)'s Theory On promotion of human's bieng

in book from barrier to flight

دریافت
حجم: 18.3 مگابایت
 

Vida Ahmadi

 

Great Actors of Mashhad Theater And I

In Imam Reza Art Complex

Mashhad  Iran

Summer 1401

 

 

 

Vida Ahmadi

 


دریافت
مدت زمان: 24 ثانیه

My this poem is on three stages of alchemy to achive gold as the most important aim of this art

Blackness or nigredo

Whiteness or albedu

Redness or rubedo

And the most beautiful form of alchemy is on human's transformation of being

I have written on this subject in this site

Vida Ahmadi

خدمت دانش روانکاوی و روانشناسی  به ادبیات و هنر

برای فهم پذیر تر کردن این دو عرصه تحول زای دانش بشری انکار ناپذیر است.۹ اردیبهشت روز روانشناس مبارک باد

 


 

 

Vida Ahmadi

 

نویسنده:دکترویدااحمدی(داناکامران)

 تعریفی که بیشتر روانکاوان  در باره فردیت و فرایند پدیداریش، آن را پذیرفته اند این است که فردیت همان خویشتنی است که در فرایندی پر تلاش و خردمندانه و شجاعانه از پیوند دانشورانه خودآگاه و ناخودآگاه ایجاد می شود، یا  بهتر بگویم آشکار می شود.همچون گنج پنهانی که با بهره گیری از نقشه و تلاش و تجربه به دست می آید.واقع امر این است که به انجام رسانیدن چنین کاری هویت شخص را بنا می کند و اینکه شخص چگونه بنایی را برای هویت خود برپا داشته است او را ارزشمند یا کم بها و یا حتی بی ارزش می کند.اما تعریف روشن تر و ساده تری که خود من مایلم از این واژه ارائه کنم این است که فردیت به معنای فعلیت بخشیدن و شکوفا کردن بخش عمده ای از توانایی ها و استعدادهای بالقوه شخص است که از رهگذر شناخت آنها و پژوهش درباره شان  و پرورش فضایل اخلاقی  محقق می شود ،به طوری که  چنین شخصیتی ، مستقل و بدون وابستگی قادر به برآورده کردن خواسته ها و اهداف خود است.

اما همین امر بسیار مهم و پرداختن به آن در جوامع سنتی و گروهمدار، بسیار مورد بی اعتنایی واقع شده است. موضوعی که در واقع ،شناخت و شکوفایی آن در زمره اصلی ترین فعالیت ها و مسوولیت های شخص است.این مفهوم در دانش روانکاوی و در نظام های گوناگون آن بسیار مورد بررسی و اعتنا بوده و هست زیرا ساختار شخصیتی و سامان دار شدن و یا نابه سامانی آن منوط به توجه بنیادین به این مقوله است و مسلما نادیده انگاری آن تبعات بسیاربدی دارد.

اما در همین جا باید بگویم که رشد و تحقق فردیت در زندگی یک شخص هرگز به این سه معنا نیست:

1- به معنای دیکتاتور بودن و خودرایی و خودکامگی نیست

2- به معنای جمع و جامعه گریز بودن و نپذیرفتن قوانین و قواعد جمع و گروه نیست

3- و به معنای منزوی بودن هم نیست

بلکه به معنای ایجاد تعامل سازنده و پیش برنده میان  فردیت و گروه است، البته اگر این احترام و پذیرش متقابل نباشد بی تردید کار به ستیزه خواهد کشید.متاسفانه در جوامع سنتی که جمع و گروه ،ارزش به مراتب بیشتری از فردانیت و استقلال شخصیتی دارند ، و حتی می شود گفت در چنین جوامعی اصلا فردیت جایگاهی ندارد ،تحت عناوین متعددی این فردانیت و فرایند رشد آن مورد ستم و توهین قرار می گیرد.از نهاد کوچکی چون خانواده گرفته تا نهادها و جمع های بزرگتر هر کدام به نوعی به این اهانت و حقیر شمردن صحه می گذارند. به عنوان مثال در مواردی چون انتخاب رشته تحصیلی و یا شغل و یا در مورد ازدواج و یا شیوه زندگی ، خانواده ها تا حد زیادی در تصمیم گیری شخص قصد مداخله دارند و در صورت زیر بار نرفتن وی ، مهر تاییدشان را از او بر می دارند و ادعا می کنند که این خودکامگی و نادیده انگاشتن رضایت والدین  است وحتی به موضوع صبغه دینی می دهند و عاق والدین و مواردی از این دست را مطرح می کنند. غافل از اینکه قبل از هر چیز ، فرایند فردیت و تحقق بخشیدن به آن مقوله ای روانکاوانه  و روانشناختی است و با بودن شخص گره خورده است. شخصی که در اثر تلاش  و ژرفکاوی درون و برون خود و مطالعه مستمر،به حدی از بلوغ و شکوفایی عقلانیت و رفتار رسیده است که می تواند تصمیمات درستی اتخاذ کند و به درستی هم به آنان جامه عمل بپوشاند،حق دارد مستقل باشد و این استقلال وی به رسمیت شناخته شود و از سوی افراد یا گروه هایی که مغرض و یا نا آگاهند مورد توهین قرار نگیرد.

نکته مهم دیگر در چنین مواردی سن و سال شناسنامه ای است که دخالت چندانی در رشد یا عقب ماندگی فردیت ندارد ، چه بسا جوانی به رشد و شکوفایی فردیت خود به نحوی شایسته جامه عمل پوشانیده باشد در حالی که پیری  شصت هفتاد ساله حتی نداند که فردانیت چیست. بنابراین آنچه مهم است نه سن شناسنامه ای بلکه توانایی ها و قابلیت های وجودی شخص و کیفیت زندگی اوست که در فرایند رشد فردیت وی نقش به سزایی را ایفا می کند واین که  در مسیر زندگیش  چگونه خویشتنی  را برای خود ساخته است و بنای این خویشتن چگونه ساختاری دارد. ضمن اینکه  چنین شخص خودشکوفایی به تایید دیگران نیز نیازمند نیست و تکذیب آنان هم از ارزش  وجودی وکار  وی نمی کاهد.

اصل سخن من این است که ارزشمند بودن شخص نباید منوط به تایید دیگران باشد، حتی اگر این دیگران عنوان والدین را داشته باشند زیرا حتی همین والدین هم در بسیاری موارد دیده شده است که ناآگاه و خطاکارند و یا به علت تبعیت از منافع شخصی خود ، فردیت مستقل را مورد هجمه قرار داده اند.بلکه این ارزش ،وابسته به قابلیت هایی است که خود آن فردیت از خود نشان می دهد و این توانایی های وی هستند که ملاک و معیار مهمی برای اهمیت بخشیدن به شخص هستند. البته این به آن معنا نیست که تایید جمع اهمیتی ندارد ، منظورم این است که این تایید باید قانونمدار و قاعده مند باشد نه بر مبنای پوشالین احساسات و هیجانات ذوقی و سلیقه ای و به دور از منطق و عقلانیت که اتفاقا این عین خودرایی و خودکامگی است و راه به جایی نمی برد و چنین افرادی شکست می خورند و مجازات می شوند.

بنابراین باید بگویم آنچه در این خصوص بسیار مهم است این است که تجلی نیروهای بالقوه شخص است که موجودیت وی را معنا می بخشد،این معنای راستین فردیت است و دستیابی به چنین هدفی مسلما شخص را هم در زندگی شخصی و هم در بعد اجتماعی پیروز و ثمرمند می کند.

 

 

Vida Ahmadi

 

A glance on 2 forgotten meanings of 2 Persian words

HONAR (ART) and DANESH (KNOWLEDGE-SCIENCE)

In Persian language,  2 words Honar ( in English Art) and Danesh ( in English Knowledge and Science) have 2 meanings that I have divided these meanings into

 

A)general meanings

 

B)special meanings

 

General meanings( in present Farsi language) are more useful in comparison with special meanings and these second meanings have been forgotten during the history of Persian language

 

For me in this aeticle the special meanings of these two words are more important and notable because I think that the real identity of Honar and Danesh are their special meanings.I clarify it more

 

In Persian language when some one says Honar,it means for example: music, cinema,painting, or like this.Also when some one uses word Danesh ,it means for instance: literature, chemistry, psychology or

 

But in old times, Honar meant VIRTUE and Danesh meant WISDOM

 

Hafez (Iranian mystic poet) says

 

حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود

 

با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

 

In this poet he meant by Honar: Virtue

 

Or Saadi ( another Iranian poet) in his book Golestan, says

از نفس پرور، هنروری نیاید

 

He means that a human who is captured by moral vices, whims , passion and evil wills,can not fullfiles her or his  potential abilities and talents.Therfore  self fulfillment and self actualizing is real art and the one who can do it ,is a real artist

 

On the other hand, Danesh basically means  Wisdom and I mean by wisdom is a combination of Intuitive and Rational  abilities and capacities

 

Consequently the real meaning of these two important words refers to an alchemical reformation for being. So the one who can be transformed from potential to actual( from evil toward good) is real owner of Honar and Danesh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Vida Ahmadi