Dr Vida Ahmadi With Pen Name Dana Kamran

Alchemical Literature
Dr Vida Ahmadi With Pen Name Dana Kamran

psychoanalyst and symbologist of Literary
and Artistic works and professor of Azad University of Mashhad _ Iran

طبقه بندی موضوعی

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Dr Vida Ahmadi(Dr Dana Kamran)» ثبت شده است

خدمت دانش روانکاوی و روانشناسی  به ادبیات و هنر

برای فهم پذیر تر کردن این دو عرصه تحول زای دانش بشری انکار ناپذیر است.۹ اردیبهشت روز روانشناس مبارک باد

 


 

 

Vida Ahmadi

روز جهاني كتاب مبارك باد

 

 

Vida Ahmadi

 آدم

آدم بيا آدم بيا آدم

اي ناب از جنس طلا آدم

من را ببر با خود به شهر نور

جان خدا جان خدا آدم

اكسير من زيباترين مخلوق

معناي علم الكيميا آدم

من خسته از زنگار و آزارم

اي وعده يا الصلا آدم

زنداني شب هاي ترسو من

آزاد از بند و رها آدم

من آرزو دارم تو را خورشيد

اي تابش شمس الضحي آدم

من مانده ام رنجور و غم آلود

اي شاد مثل بچه ها آدم

آزاد كن من را از اين تاريك

اي وارث نور خدا آدم

قول تو عاري از ريا و كذب

شعر و شعار و ادعا آدم

قول تو قول صادق و حق است

اي حمد و تسبيح و دعا آدم

با من بمان اسطوره بودن

معناي تصوير خدا آدم                  

Vida Ahmadi

 

نويسنده:دكتر ويدا احمدي(دانا كامران)

آدم از ريشه عبري (آدوم) مشتق شده و معناي آن زمين شخم زده شده يا زمين انسانهاست.از سويي ديگر در قرآن كريم و در سوره مباركه الرحمن خداوند ماده خلقت انسان را "صلصال كالفخار" معرفي فرموده است(خلق الانسان من صلصال كالفخار). از اين دو مطلب مي توان اينطور نتيجه گرفت كه آدم به راستي هويتي پويا ، استحاله پذير و كيمياگرانه است،همچنان كه زمين كشاورزي براي بذر پاشي و برداشت محصول بارها و بارها شخم زده مي شود و يا گل كوزه گري با دستان هنرمند استاد توانمند كوزه گر به ظرفي زيبا مبدل مي شود ،آدم نيز با حركت وتوكل و تلاش است كه قادر خواهد بود عطيه ها و استعدادهاي بالقوه خود را آشكار كند و به مرحله فعليت يافتگي دست يابد و طلاي وجود خود را تجلي دهد.اين مرحله طلايي و درخشان همان شايستگي او براي خليفه الله شدن است.مرحله اي كه نيل به آن در زمره اساسي ترين اهداف زندگي آدمي است .      

Vida Ahmadi

 

نویسنده:دکترویدااحمدی(داناکامران)

 تعریفی که بیشتر روانکاوان  در باره فردیت و فرایند پدیداریش، آن را پذیرفته اند این است که فردیت همان خویشتنی است که در فرایندی پر تلاش و خردمندانه و شجاعانه از پیوند دانشورانه خودآگاه و ناخودآگاه ایجاد می شود، یا  بهتر بگویم آشکار می شود.همچون گنج پنهانی که با بهره گیری از نقشه و تلاش و تجربه به دست می آید.واقع امر این است که به انجام رسانیدن چنین کاری هویت شخص را بنا می کند و اینکه شخص چگونه بنایی را برای هویت خود برپا داشته است او را ارزشمند یا کم بها و یا حتی بی ارزش می کند.اما تعریف روشن تر و ساده تری که خود من مایلم از این واژه ارائه کنم این است که فردیت به معنای فعلیت بخشیدن و شکوفا کردن بخش عمده ای از توانایی ها و استعدادهای بالقوه شخص است که از رهگذر شناخت آنها و پژوهش درباره شان  و پرورش فضایل اخلاقی  محقق می شود ،به طوری که  چنین شخصیتی ، مستقل و بدون وابستگی قادر به برآورده کردن خواسته ها و اهداف خود است.

اما همین امر بسیار مهم و پرداختن به آن در جوامع سنتی و گروهمدار، بسیار مورد بی اعتنایی واقع شده است. موضوعی که در واقع ،شناخت و شکوفایی آن در زمره اصلی ترین فعالیت ها و مسوولیت های شخص است.این مفهوم در دانش روانکاوی و در نظام های گوناگون آن بسیار مورد بررسی و اعتنا بوده و هست زیرا ساختار شخصیتی و سامان دار شدن و یا نابه سامانی آن منوط به توجه بنیادین به این مقوله است و مسلما نادیده انگاری آن تبعات بسیاربدی دارد.

اما در همین جا باید بگویم که رشد و تحقق فردیت در زندگی یک شخص هرگز به این سه معنا نیست:

1- به معنای دیکتاتور بودن و خودرایی و خودکامگی نیست

2- به معنای جمع و جامعه گریز بودن و نپذیرفتن قوانین و قواعد جمع و گروه نیست

3- و به معنای منزوی بودن هم نیست

بلکه به معنای ایجاد تعامل سازنده و پیش برنده میان  فردیت و گروه است، البته اگر این احترام و پذیرش متقابل نباشد بی تردید کار به ستیزه خواهد کشید.متاسفانه در جوامع سنتی که جمع و گروه ،ارزش به مراتب بیشتری از فردانیت و استقلال شخصیتی دارند ، و حتی می شود گفت در چنین جوامعی اصلا فردیت جایگاهی ندارد ،تحت عناوین متعددی این فردانیت و فرایند رشد آن مورد ستم و توهین قرار می گیرد.از نهاد کوچکی چون خانواده گرفته تا نهادها و جمع های بزرگتر هر کدام به نوعی به این اهانت و حقیر شمردن صحه می گذارند. به عنوان مثال در مواردی چون انتخاب رشته تحصیلی و یا شغل و یا در مورد ازدواج و یا شیوه زندگی ، خانواده ها تا حد زیادی در تصمیم گیری شخص قصد مداخله دارند و در صورت زیر بار نرفتن وی ، مهر تاییدشان را از او بر می دارند و ادعا می کنند که این خودکامگی و نادیده انگاشتن رضایت والدین  است وحتی به موضوع صبغه دینی می دهند و عاق والدین و مواردی از این دست را مطرح می کنند. غافل از اینکه قبل از هر چیز ، فرایند فردیت و تحقق بخشیدن به آن مقوله ای روانکاوانه  و روانشناختی است و با بودن شخص گره خورده است. شخصی که در اثر تلاش  و ژرفکاوی درون و برون خود و مطالعه مستمر،به حدی از بلوغ و شکوفایی عقلانیت و رفتار رسیده است که می تواند تصمیمات درستی اتخاذ کند و به درستی هم به آنان جامه عمل بپوشاند،حق دارد مستقل باشد و این استقلال وی به رسمیت شناخته شود و از سوی افراد یا گروه هایی که مغرض و یا نا آگاهند مورد توهین قرار نگیرد.

نکته مهم دیگر در چنین مواردی سن و سال شناسنامه ای است که دخالت چندانی در رشد یا عقب ماندگی فردیت ندارد ، چه بسا جوانی به رشد و شکوفایی فردیت خود به نحوی شایسته جامه عمل پوشانیده باشد در حالی که پیری  شصت هفتاد ساله حتی نداند که فردانیت چیست. بنابراین آنچه مهم است نه سن شناسنامه ای بلکه توانایی ها و قابلیت های وجودی شخص و کیفیت زندگی اوست که در فرایند رشد فردیت وی نقش به سزایی را ایفا می کند واین که  در مسیر زندگیش  چگونه خویشتنی  را برای خود ساخته است و بنای این خویشتن چگونه ساختاری دارد. ضمن اینکه  چنین شخص خودشکوفایی به تایید دیگران نیز نیازمند نیست و تکذیب آنان هم از ارزش  وجودی وکار  وی نمی کاهد.

اصل سخن من این است که ارزشمند بودن شخص نباید منوط به تایید دیگران باشد، حتی اگر این دیگران عنوان والدین را داشته باشند زیرا حتی همین والدین هم در بسیاری موارد دیده شده است که ناآگاه و خطاکارند و یا به علت تبعیت از منافع شخصی خود ، فردیت مستقل را مورد هجمه قرار داده اند.بلکه این ارزش ،وابسته به قابلیت هایی است که خود آن فردیت از خود نشان می دهد و این توانایی های وی هستند که ملاک و معیار مهمی برای اهمیت بخشیدن به شخص هستند. البته این به آن معنا نیست که تایید جمع اهمیتی ندارد ، منظورم این است که این تایید باید قانونمدار و قاعده مند باشد نه بر مبنای پوشالین احساسات و هیجانات ذوقی و سلیقه ای و به دور از منطق و عقلانیت که اتفاقا این عین خودرایی و خودکامگی است و راه به جایی نمی برد و چنین افرادی شکست می خورند و مجازات می شوند.

بنابراین باید بگویم آنچه در این خصوص بسیار مهم است این است که تجلی نیروهای بالقوه شخص است که موجودیت وی را معنا می بخشد،این معنای راستین فردیت است و دستیابی به چنین هدفی مسلما شخص را هم در زندگی شخصی و هم در بعد اجتماعی پیروز و ثمرمند می کند.

 

 

Vida Ahmadi

ژرفکاوی نظریه مانع شناسی به عنوان مقدمه سیمرغ شناسی در منطق الطیر عطار

نویسنده: دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

دریافت
حجم: 338 کیلوبایت                                  

 

Vida Ahmadi

 

 

 در سايه سار آفتاب (ژرفکاوی معناي نوارالانوار و غسق

در حكمت الاشراق سهروردي وآفتاب و سايه در منطق الطیر عطار)

نویسنده:دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

دریافت
حجم: 501 کیلوبایت

این مقاله در کنگره جهانی سهروردی به چاپ رسید.

 

 

Vida Ahmadi

 

A glance on 2 forgotten meanings of 2 Persian words

HONAR (ART) and DANESH (KNOWLEDGE-SCIENCE)

In Persian language,  2 words Honar ( in English Art) and Danesh ( in English Knowledge and Science) have 2 meanings that I have divided these meanings into

 

A)general meanings

 

B)special meanings

 

General meanings( in present Farsi language) are more useful in comparison with special meanings and these second meanings have been forgotten during the history of Persian language

 

For me in this aeticle the special meanings of these two words are more important and notable because I think that the real identity of Honar and Danesh are their special meanings.I clarify it more

 

In Persian language when some one says Honar,it means for example: music, cinema,painting, or like this.Also when some one uses word Danesh ,it means for instance: literature, chemistry, psychology or

 

But in old times, Honar meant VIRTUE and Danesh meant WISDOM

 

Hafez (Iranian mystic poet) says

 

حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود

 

با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

 

In this poet he meant by Honar: Virtue

 

Or Saadi ( another Iranian poet) in his book Golestan, says

از نفس پرور، هنروری نیاید

 

He means that a human who is captured by moral vices, whims , passion and evil wills,can not fullfiles her or his  potential abilities and talents.Therfore  self fulfillment and self actualizing is real art and the one who can do it ,is a real artist

 

On the other hand, Danesh basically means  Wisdom and I mean by wisdom is a combination of Intuitive and Rational  abilities and capacities

 

Consequently the real meaning of these two important words refers to an alchemical reformation for being. So the one who can be transformed from potential to actual( from evil toward good) is real owner of Honar and Danesh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Vida Ahmadi

Meanings and interpretations of symbol

 HOUSE in literature and art

 SYMBOL HOUSE is a notable and useful symbol in literary and artistic works . so many  events in different stories , tales , novels, movies,paintings,operas,  happen in  different houses . Every one of them has special characteristics for it self.But I want to say that House has variety forms in literature and art, therefore :cities,countries,temples,palaces,rooms,castles,shopes even prisons are different shapes of symbol HOUSE in literary and artistic works.Thus I mean by House here is more than general definition of this symbol.In my opinion house as a symbol can be not only a physical place but also a spiritual realm where belongs to a good or evil person in story.So according to my opinion, human’s thoughts and heart wills and also her or his situations and circumstances  are  indicated by symbol  house

 

I want to say that, symbol house by this widespread definition has 2 meanings and interpretations

Psychological meanings  and interpretations

Social  meanings  and interpretations

 

The first meaning indicates hero’s inner  realms and ibdividuality  and the second one, refers to  her or his outer world and Collective issues

 

I clarify these poins with two examples:in gulliver’s travels  ,liliput country and its political system and government   can be explained as a house or chateau d'if prison  in alexandre duma’s novel count mont Christ are accounted for symbol house.But how?I explain it.In first example Gulliver’s travels,liliput is a dimension of symbol house with particular property

 

The second example is on two kinds of houses

 

A)     A house for self-development and promotion I mean chateau dif prison

 

B)     Another house is a palace that Edmond Dantes or the count of monte Christo bought it after his transformation and finding Spada treasure

 
  • Indeed in first house Edmond dantes knew himself and his potential abilities with help of Abbe Faria btter  than past so in that time symbol house was a suffering prison because attaining knowledge is hard.But after his reformation his house was a palace.I mean that prison and this palace are symbols of Edmond’s self in two junctures. His self before and after transformation.This is a very considerable meaning for BECOMIN

 

  • On second example I should say beriefly that liliput as a country and society is a big house and its happenings  refers to thoughts and decisions of its people

 

  • With another word heros and good beings in stories have beautiful and shining houses but evils and wicked ones have dark and fearful houses .It is denotation  of therir thoughts and heart wills

 

  • But sometimes hero has bad and dark hous (like the first part of edmond dantes’s story) this is because of reforming and indicator of a great change and after his change also his prison turns into his palace
  •  

 

 

Vida Ahmadi