شعر تو
سروده دكتر ويدا احمدي (دانا كامران)
ای شعر ناب چشم تو فصل بهار من
مهمان قلب من غزل من نگار من
ای مهربان ترین من ای تازه مثل برگ
ای زنده تر ز زنده و سلاخ جغد مرگ
با تو تمام بودن من رنگ دیگر است
از جنس باغ و بودن برگ و صنوبر است
مثل درخت قد بکش ای مهربان من
طناز من بلند من ای آسمان من
با تو تمام می شود این غصه های تنگ
این گریه های سردی و این سوگ های سنگ
با تو تمام می شود این کفر بی کسی
ایمان با تو بودن من، مرگ بی کسی
با من بمان برای همیشه شکفتنم
مفهوم ناب رویش و معنای بودنم
آخر ندارد این کلمات برای تو
باتو برای بودن تو تا صدای تو
رقص حضور توست در این شعر ، آفتاب
بر من بتاب تا به همیشه به من بتاب
این شعر، آخرش تو بی انتهای توست
حل شد تمام مساله ها این صدای توست